جدول جو
جدول جو

معنی دق کردن - جستجوی لغت در جدول جو

دق کردن(پَ / پِ نَ / نِ پُ شُ دَ)
از درها چیز خواستن به دق الباب. کدیه کردن. (آنندراج). تکدی. دریوزه کردن:
اگر چه حاجت دق نیست انوری را لیک
به درگه تو کند یا رب ار بشاید دق.
انوری.
عزم کردم که به انتجاع روم در روستاها چنان که ائمۀ دیگر دق می کنند تا بدان وجه خود را نانی بحاصل کنم. (لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین).
ز جود تست که جز من نمانده در عالم
مذکری که کند بر سر منابر دق.
بدر چاچی (از آنندراج).
، اعتراض کردن. مؤاخذه کردن. (فرهنگ فارسی معین) ، طعن کردن. طعنه زدن. طعن و دق زدن:
ای که عقلت بر عطارد دق کند
عقل و عاقل را قضا احمق کند.
مولوی.
و رجوع به دق و دق زدن شود
لغت نامه دهخدا
دق کردن(پَ / پِ نَ / نِ بَ سَ کَ / کِ دَ)
به مرض دق مبتلی شدن. (فرهنگ فارسی معین). مسلول شدن. تب لازم گرفتن. رجوع به دق شود، از بسیاری اندوه به دق مردن. (یادداشت مرحوم دهخدا). از اندوه و رنج و غصه آزرده شدن ورنجور شدن و مردن. (ناظم الاطباء). از غصه یا بیماری دق مردن. بر اثر اندوه شدید ناشی از مرگ عزیزان یا شکست سخت خوردن در عشق یا زندگی به شدت محزون و اندوهگین شدن و بر اثر آن مردن. (فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
دق کردن
بمرض دق مبتلی شدن، لاغری بیش از حد
تصویری از دق کردن
تصویر دق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دق کردن((دِ. کَ دَ))
مردن، از غصه مردن
تصویری از دق کردن
تصویر دق کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
باد کردن، ورم کردن
چای را در قوری ریختن و آب جوش روی آن بستن، داروی گیاهی را مانند چای در آب جوش ریختن و روی آتش گذاشتن که طعم و رنگ خود را پس بدهد
برنج را پس از آب کش کردن در دیگ برگرداندن و روی دیگ را آتش ریختن که آب آن خشک و برنج پخته و ملایم شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در کردن
تصویر در کردن
بیرون کردن، خارج کردن، شلیک کردن، داخل کردن، مخلوط کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدق کردن
تصویر صدق کردن
درست درآمدن گفتار
فرهنگ فارسی عمید
(نَمْ تَ)
صدقه دادن و خیرات کردن، عفو فرمودن و بخشیدن. (ناظم الاطباء). عفو کردن، چنانکه دیۀ قاتل را اولیای مقتول. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به تصدق و ترکیبات آن شود
لغت نامه دهخدا
دور کردن کسی را بتدبیر دک کردن کسی را وی را ببهانه ای از مجلس یا محلی بیرون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لق کردن
تصویر لق کردن
نادرست نویسی لغ کردن پارسی است شل و نااستوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شق کردن
تصویر شق کردن
راست کردن نره را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دج کردن
تصویر دج کردن
مهر کردن، توده خرمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقت کردن
تصویر دقت کردن
نزومانیدن نمیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
با آتش ملایم چیزی را پختن بدون آنکه جوش آید
فرهنگ لغت هوشیار
بیرون کردن خارج کردن، یا در کردن تیر (گلوله) پرتاب کردن تیر (گلوله)، گنجانیدن داخل کردن (از اضداد)، کم کردن حط کردن موضوع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بق کردن
تصویر بق کردن
عبوس شدن پژمان و ترشرو بودن چهره در هم کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدق کردن
تصویر تصدق کردن
تصدق دادن
فرهنگ لغت هوشیار
درست در آمدن درست در آمدن صادق بودن: گفته شما در این مورد صدق نمی کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدق کردن
تصویر صدق کردن
((ص. کَ دَ))
درست درآمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در کردن
تصویر در کردن
((~. کَ دَ))
مخلوط کردن، آشفته کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در کردن
تصویر در کردن
((دَ کَ دَ))
بیرون کردن، گنجانیدن، داخل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
((دَ کَ دَ))
اشباع شدن مکانی از بخار به طوری که تنفس در آن مشکل باشد، چای، قهوه و مانند آن را در قوری دارای آب گرم کردن بطوری که طعم مطبوعی یا بد، جوشاندن چای و مانند آن، برنج را پس از آبکش کردن در دیگ برگرداندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دک کردن
تصویر دک کردن
((دَ. کَ دَ))
کسی را با ترفند از جایی راندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
Brew
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
brasser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
варить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
brauen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
заварювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
parzyć (napój)
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
酿造
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
preparar (bebida)
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
preparare (bevanda)
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
preparar (bebida)
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
brouwen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
menyeduh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی